یه رمانم بنویسم وقتی تموم شد بدم
3 تا ایده دارم یکیو انتخاب کنید (:
1: بازی عشق : مرینت و آدرین توی یه بازی کامپیوتری حریف همن که یه انجمن مخفی که مال دولته مجبورشون میکنه با هم همکاری کنن تا یه موسسه ای که سعی داره روحیه بازیکنان رو حین بازی دستکاری کنه و و مجبورشون کنه خودکشی کنن رو شکست بدن ولی این دو تا باهم نمیسازن
از روی کت چشم ذهن کش رفتم :/
2 : شرارتمو خاموش کن : آدرین یه دیوه مرینت پری پری ها دشمن قدیمی دیو ها بودن طی یه سری اتفاقا مرینت تسلیم آدرین میشه بعد آدرین مرینت رو میبره به یه مکانی مخفی که دیوا و . پری هارو زجر میدن یه روز ادرین مرینتو فراری میده و مرینا فرار نمیکنه چوم شیشه ی عمر مرینت دست کس دیگه ایه
با افسانه های ایران مطاقبتش میدم :)
3 : درد و رنج و عشق : مرینت مجبوره طی یه سری اتفاقای خانوادگی با ادرین ازدواج کنه ولی تو خونش
فقط به عنوان خدمتکارش بمونه غافل از اینکه.
موضوعشو از رمان اعدام یا انتقام کش رفتم*^*
یه تصمیمی دارم
وقتی رمانام تموم شد شروع میکنم
این سه تا رو هم زمان می نویسم
شاید موضوع درد و رنج و عشقو یه خورده تغییر بدم
درباره این سایت