فقط دو روز مونده بود کههههه
خدایا اگه این یه خوابه هرگز بیدار نشم*_*
یا خدا
خواب میبینم
خب حالا که وب باز شده یه سلامی عرض میکنم
سلام گوگولیا
بنده رو یادتونه
نلی ام
همونی که همونروزی وارد وب شد که وب رو بستن-_-
بهرحال
اومدم وبو بترممممممم
بزودی پست بارون موم چون امتحانام تموم شدههههه
وایی باورتون نمیشه از خوشحالی اشک تو چشمام جمع شده و گونه هام گیز گیز موه
وجی:اخ با احساس-_-
-_____- وجیییییی کی گفت بیای روی صحنه
وجی:خودم
تو غلت کردی وجی
*چوب کت نوار را از پهنا در حلق وجی کرده و وجی را در دستشویی شوت میکند*
خب کار اینم ساختم
خوبین حالتون خوبه
خدایی دلم برا این وب تنگیده بود
داستانمم به زودی تموم میکنم البته اگه شیوع بیماری گشادی از بین بره -_-
بنده مبتلا به بیماری گشادی بیدم برا همین حوصله گذاشتن داستان رو نعارم
خب واعچ چقد زر زدم
وجی:چون پر حرفی
چوب کت کم بود برات نه
*فلوت دراز ریناروژ را از پهنا در حلق وجی میکند*
خیلی دوستون دارممممممممم
وایی مایسایی قوربونت برم ما رو از فسیل شدن نجات دادیییییی
راستی نویسنده زینو جان از این به بعد داستانمو خودم ادامه میدم
بعدش میدونین قراره یه داستان بزارم به نام تایتان معجزه اسا
بعد از اونم اگه زنده باشم -_- یه داستان دیگه میزارم به نام جنگ برای عشق
موضوعشون یجوریه که تا بحال کسی نزاشتتشون ^~^
خب بعدا یه پست جدا برا اونا میزارم
خب بیایید لاوانم حرف بزنیم
ولی کامنت ندید دوجتون ندالم>_<
خب بیاید لاوانم حرف بزنیم❤
یه ,وب ,رو ,داستان ,اگه ,وجی ,پهنا در ,در حلق ,از پهنا ,را از ,یه داستان
درباره این سایت