جبران کردم این پارت تا حد امکان زیاد نوشتم^-^♡~
بعدی:۸۰ تا^-^
ادامه^-^
When I was darkness at that time
وقتی در آن زمان تاریک بودم
My weakness lay
ضعف من نهفته بود
In shimmering lips
در لبهای لرزان
In the corner of the room…
در گوشه ای از اتاق.
I lcry
من گریه کردم
***
Struggling on the cliff of mourning
تلاش بر روی صخره عزاداری
The moon restricts me with this wound
ماه با این زخم مرا محدود می کند
The arrow of hatred
پیکان نفرت
And broken promises hurt me
و وعده های شکسته به من آسیب رساند
***
Nobody can save me…
هیچ کس نمی تواند من را نجات دهد
***
تمام وجودم از یاداور خاطره های نفرت بار سیاه بود.
***
و من پیکان های نفرت را به سوی حقایق زندگی.نشانه گرفتم.
^قسمت هفتم^
^پیکان های نفرت^
درباره این سایت