حرفی ندارم ولی حتمی حتی اگه اگه داستانمم متنفری اینو بخون:
ممنون از هموتون که این مدت همراهیم کردید.
این رمان قرار بود کاملا خوناشامی بشهکاملااکشن و ترسناک.
قرار بود صحنه های خشن زیاد داشته باشهاما به دلیل درخواست بعضی نفرات وب داستان کلا تغییر کرد
پس اگر صحنه های خوناشامیش کم بود شرمندهو البته بابت قلم بدش متاسفم
امیدوارم بتونم تو رمانای بعدی درستش کنمحسرت خیلی چیزا به دلم موند هیچوقت رمانام به محبویت نرسید
ولی ارزشو داشت تخیلمو به اشترا گذاشتم.ممنون از همه
ممنون از از همه اونایی که نظر بارون میکردنممنونن
How can I decide what's right?
چطور میتونم قضاوت کنم چی درسته؟
When you're clouding up my mind
وقتی تو بر ذهنم مسلط شدی
Can't win your losing fight all the time
نمیتونم ببرم و مدام میبازم
Not gonna ever own what's mine
هیچوقت صاحب چیزی که برای خودمه نبودم
When you're always taking sides
وقتی تو حواست به همه چیز هست
You wont take away my pride
تو نمیتونی غرورم رو بگیری
No not this time
چطور به اینجا رسیدیم؟
Well, I think I know
فکر کنم بدونم
The truth is hiding in your eyes
حقیقت در چشمهات پنهانه
And its hanging on your tongue
و به طرف زبانت متمایل است
Just boiling in my blood,
خونم رو به جوش میاره
But you think that I can't see
اما تو فکر میکنی من نمیتونم ببینم
What kind of man that you are
درباره این سایت