اروم باشید توصیح میدم الان >~<
خپ خپ همینطور که میبیند کنه تر از این حرفام ^~^
چ اتفاقی اوفتاده بود و من چم شدهه بود و کدوم گوری بودم ؟^~~^
خپ مآدر بنده تو این اوضاع کرونا گذاشت رفت معلوم نیست کجا ^~^
و منم که کلا با مامانم مشکل داشتم و زیاد برام مهم نبود پس اینکه هیچی دردسر از وقتی شروع شد که دایی های بنده یهو حمله کردن سمت خونه و مال اموال•-•
من و داداشمم که هیچ کدوم هیچ غلطی نمیتونستیم بکنیم و هیچ کسیم نبود که کمکمون کنه و دایی ها هم داشتن خونه رو میکشیدن بالا ماهم بی جا و مکان '-'
که مادر بزرگ از میان دود ها نمایان شد ^~~^
و بهله مادربزرگ بنده با حرکت نینجایی عصاشون کوبید تو فرق سر گل پسراش =/
خلاصه که مارو نجات داد و برد خونه خودش الآنم احتمالا اینجا ساکن شیم گه گاهم میریم پیش عمه ها و فامیلای دورمون که دسشون درد نکنه هوامون رو داشتن ^~^
شانس اوردیما هیچ کدوممون هم به سن قانونی نرسیده بودیم نمی تونستیم شکایت کنیم ؛ فعلا عمه ها و فامیلای دورمون در گیرن ببین میتونن خونه رو در بیارن از چنگ اینا یا نه
خلاصه بگم ما زنده ایم ^~^
اما فعالیتم به دلیل امتحان مجازی ها کمه احتمالا اردیبهشت که تموم شه زیاد میشه ^~^
و داستانهام ادامش اپ میشه ^~^
از همتون - پری چان - آیلی سان - ویولت چان - آوا چان - السا چان - آگاتا چان - مارینت دوپن چنگ چان لیدی نوار چان و یه سرایای دیگه که نمی شناختم و دستن در کارن پشت صحنه دین دین چان ممنونم که دعا کردید کامنت دادید و امید بهم دادین ^~~^
درباره این سایت